سلام مجدد خدمت دوستان ما طی ۳ مقاله مرتبط میخوایم بهترین بازی های انحصاری پلی استیشن ۵ رو بهتون معرفی کنیم که این مقاله شماره ۳ هست پس بریم در ادامه بازی های دیگه رو بخونیم:
بازی Death Stranding
استودیو سازنده: کوجیما پروداکشنز
تاریخ انتشار: ۸ نوامبر ۲۰۱۹
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۸۲
«دث استرندینگ» یکی از متفاوتترین و خاصترین بازی های پلی استیشن است که صنعت گیم تا کنون به خود دیده است. اثر هیدئو کوجیما آنقدر حاشیه درست کرد که گیمرها به دوسته موافقان و مخالفان بازی تبدیل شدند؛ بعضیها عاشق آن شدند و برخی دیگر حتی تحمل تجربه ساعتی از بازی را نداشتند.
کوجیما با تبدیل یکی از مکانیکهای ساده هر بازیای به المان اصلی گیمپلی، برخلاف جهت آب شنا میکند و ریسک تغییری بزرگ را به جان میخرد. اینکه کوجیما چقدر در این امر موفق بوده یا نه سوالی است که تنها خود گیمر و با تجربه اثر میتواند به آن پاسخ دهد اما سوای این موارد دث استرندینگ ویژگیهای بسیار خارقالعادهای دارد که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. داستان، گرافیک فنی و هنری، کارگردانی، صداگذاری و اکتینگ از مواردی هستند که حتی مخالفان سرسخت بازی نیز نمیتوانند در خوب بودن آنها ایرادی وارد کنند.
«دث استرندینگ» داستانی را تعریف میکند که استعارههای مهمی در آن نهفته است و میتوان بهراحتی آن را به جهان فعلی تعمیم داد و تشابهات میان آنها را پیدا کرد.
داستان بازی زمانی اتفاق میافتد که در اثر انفجارهایی که به آنها Voidout میگویند، بشریت در معرض انقراض گرفته، ارتباط شهرها از یکدیگر قطع شده و جهان مردگان به زندهها پیوند خورده است. شما در نقش سم پوتر بریجز قرار میگیرید؛ فردی که تنها کسی است که توانایی عبور از مناطق صعبالعبور برای اتصال شهرها به همدیگر را دارد. شخصیتپردازی کاراکترها به لطف قلم کوجیما عالی نوشته شده و بهلطف بازیگران بزرگی همچون مدس میکلسن و لیا سیدو، ملموس شده است. گیمپلی بازی نیز با اینکه المانهای اکشن و بخشهای شوتینگ نیز دارد، اما بخش عمده آن را راه رفتن، جابهجایی بین مناطق مختلف و حمل محمولهها شکل داده است.
شاید در نگاه اول این قضیه خستهکننده بهنظر برسد (که بسیاری از گیمرها همچین اعتقادی دارند) اما مکانیکهای این جنبه از بازی به قدری دقیق و پرجزئیات کار شدهاند که کار سادهای همچون جابهجایی بارها و قدم زدن در جهان وسیع میتواند از المانهای اکشن بسیاری از بازی های دیگر بهتر و سرگرمکنندهتر باشد.
«دث استرندینگ» درباره تنهایی است؛ تنها در جهانی خالی، و کوجیما به بهترین شکل این حس را به گیمرها انتقال داده و به فرد آرامشی میدهد که او را به خلوت کردن با خود ترغیب میکند. بازی «دث استرندینگ» اثری نیست که بتوان به همه آن را پیشنهاد کرد اما اگر بهدنبال تجربهای میگردید که هیچجای دیگر نمیتوان مانند آن را پیدا کرد، آخرین ساخته هیدئو کوجیما را از دست ندهید.
بازی Final Fantasy 7
استودیو سازنده: اسکوئر انیکس
تاریخ انتشار: ۱۰ آوریل ۲۰۲۰
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۸۷
فاینال فانتزی ۷ بازسازی عنوانی خاطرهانگیز است که در سال ۱۹۹۷ و برای کنسول PS1 منتشر شده بود؛ بازسازیای که هواداران انتظار زیادی برای آن کشیده بودند. اسکوئر انیکس اما با فاینال فانتزی ۷ ریمیک هم طرفداران قدیمی را که بازی حکم یک نوستالژی مقدس برای آنها داشت را راضی کرد و هم توانست با گیمپلی مدرن و بهبودهای گرافیکی فراوان، گیمرهای جدید را به خود جذب کند.
داستان بازی فاینال فانتزی ۷ در شهر میدگار جریان دارد؛ شهری استیمپانکی که توسط سازمان مخوف شینرا اداره میشود.
حال شخصیت اصلی داستان یعنی کلاود که خود عضو سابق ارتش شینرا بوده است، تصمیم میگیرد تا با کمک گروه اولانچ، شینرا را نابود کند. بازی پلی استیشن از شخصیتپردازی غنی بهره میبرد و با استفاده از توهمات کلود، میان گذشته، ترسها و تروماهای او پرسه میزند و بهخوبی عذابی که شخصیت اصلی قصه ما به آن دچار شده است را ملموس میکند.
مبارزات نوبتی و استفاده از جادوها و کمبوهای مختلف به لطف قابلیت ATB به خوبی در بازی پیادهسازی شدهاند و نبردهای فاینال فانتزی ۷ را به یکی از جذابترین بخشهای آن تبدیل کردهاند. باسفایتها تنوع بسیاری خوبی در بازی دارند و شاهد انواع و اقسام باسها با نقاط ضعف مختلف و حتی شکلهای عجیب هستیم. در بازی سیستم پلتفرمینگ نیز بهکاررفته تا گیمپلی اثر تنوع خوبی به خود بگیرید. از نظر گرافیک فنی و هنری نیز فاینال فانتزی ۷ واقعاً چشمنواز است و از طراحی صورت کاراکترها تا محیط و اتمسفر همگی کیفیت بسیار خوبی دارند.
موسیقیهای بازی های نیز بهطور کامل بازسازی شدهاند و میتوانند همان حس خوش قدیمی را برای شما یادآوری کنند. در مجموع فاینال فانتزی ۷ عنوانی است که حتی اگر با این مجموعه هیچ آشنایی هم نداشته باشید، باز هم میتوانید به سراغ آن بروید و از تجربهاش و قدم زدن در خیابانهای میدگار لذت ببرید.
بازی Demon’s Souls
استودیو سازنده: بلوپوینت، ژاپن استودیو
تاریخ انتشار: ۱۱ نوامبر ۲۰۲۰
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۹۲
Demon’s Souls عنوانی بود که در سال ۲۰۰۹ و توسط استودیو فرامسافتور به بازار عرضه شد. بازی پلی استیشنی که آنقدر سخت و جدید بود که سونی تصمیم گرفت در ابتدا تنها آن را در ژاپن عرضه کند.
اما یازده سال پس از این اتفاق، سونی و شخص یوشیدا به اهمیت این بازی و تأثیرگذاری آن پی بردند و تصمیم گرفتند که بازی را بهعنوان یکی از عناوین روز عرضه کنسول PS5 منتشر کنند.
بلوپوینت که خودش را بهعنوان استودیویی که کار بازسازی بازیها را به بهترین شکل انجام میدهد اثبات کرده است، وظیفه ساخت این عنوان را برعهده گرفت و آنقدر کارش را خوب انجام داد که پس از انتشار ریمیک Demon’s Souls، سونی این استودیو را خریداری کرد. ریمیک Demon’s Souls علاوه بر بهبود جلوههای بصری و گرافیکی بازی تا بالاترین حد ممکن، همچنان روح بازی اصلی را حفظ کرده و کاملاً به اثر کالت هیدتاکا میازاکی وفادار است.
بلوپوینت احترام زیادی به بازی اصلی گذاشته و حتی موسیقیهای بازی را نیز توسط یک گروه ارکستر در کلیسایی آکوستیک، دوباره ضبط کرده است. داستان بازی Demon’s Souls درباره سرزمینی به نام بولتاریا است؛
سرزمینی که توسط مه تسخیر شده و روح انسانها به تسخیر شیاطین درآمده است. ما در نقش قهرمان بازی تصمیم میگیریم که به هر پنج آرچاستون بازی های برویم، باسهای مختلف را شکست دهیم و سرزمین بولتاریا را از دست مه و شیاطین نجات دهیم. اگر با عناوین سری سولز آشنا باشید میدانید که داستان در این بازیها به صورت کاتسینهای سینمایی یا از طریق دیالوگهای ردوبدل شده میان کاراکترها روایت نمیشود و باید آن را از میان نوشتهها و آیتمهایی که در گوشهوکنار نقشه پیدا میکنید متوجه شوید. بازی Demon’s Souls عنوانی است که به دلیل سختی زیادش شاید موردپسند عامه گیمرها نباشد، اما اگر به دنبال یک بازی چالشبرانگیز با گرافیک خارقالعاده میگردید یا میخواهید بدانید که پدر سبک سولزلایک از کجا آمده و چگونه محصولی است، تجربه این انحصاری پلی استیشن ۵ را از دست ندهید.
بازی Dreams
استودیو سازنده: مدیا مولکول
تاریخ انتشار: ۱۴ فوریه ۲۰۲۰
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۸۹
وقتی که اولینبار در مراسم رونمایی PS4 از بازی جدید استودیو مدیا مولکول یعنی دریمز رونمایی شد، شاید هیچکسی فکر نمیکرد که ایدهٔ جاهطلبانه این استودیو بتواند رنگ واقعیت به خود بگیرد. اما هفت سال پس از آن روز دریمز بالاخره عرضه شد و نشان داد که بلندپروازیهای مدیا مولکول تنها یک ترفند تبلیغاتی نبوده است. دریمز بیشتر از اینکه یک بازی باشد، ابزاری برای خلق بازیها و جهانهای مختلف است. در بازی پلی استیشن دریمز میتوانید هر چیزی که میخواهید اعم از گیمپلی، نقاشی، موسیقی، انیمیشن و… را بسازید و خلق کنید.
البته شما میتوانید سراغ بازیها و مواردی که توسط افراد دیگر خلق شده است نیز بروید و آثار آنها را تجربه کنید.
در دریمز هزارانهزار بازی مختلف از سبکها و ژانرهای گوناگون وجود دارد و برخی از آنها کیفیت بسیار خوبی نیز دارند؛ به حدی که میتوانند شما را تا ساعتها سرگرم کنند. بازی دریمز یک داستان کوتاه چندساعته نیز دارد که تمام آن در درون بازی و با ابزارهای داخل آن ساخته شده است. داستان نوازندهای به نام آرت که از گروه موسیقی خود جدا شده و حال در رؤیاها و واقعیت زندگیاش سفر میکند. داستان بازی کیفیت بسیار خوبی دارد و خلاقیت از درون آن فوران میکند. اگر به بازیسازی علاقه دارید، ایدههای دیوانهوار دارید و یا میخواهید آثار دیگر افراد را تجربه کنید، دریمز بهترین جا برای تحقق رؤیاهای شما است.
بازی God of War: Ragnarok
استودیو سازنده: سانتامونیکا
تاریخ انتشار: ۹ نوامبر ۲۰۲۲
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۹۴
«گاد آف وار: رگناروک» یکی از موردانتظارترین دنبالهها در صنعت بازی پلی استیشن بود که به دلیل موفقیت غولآسا قسمت قبل، توقع زیادی از آن میرفت؛ توقعی که استودیو سانتامونیکا آن را بهترین شکل برآورده کرد و ماجراجوییهای کریتوس و پسرش در سرزمینهای نورث را به بهترین شکل به سرانجام رساند. «گاد آف وار: رگناروک» چند برابر بزرگتر از بازی است که در سال ۲۰۱۸ عرضه شد و تعداد کاراکترها تا تنوع دشمنان و محیط در این بازی بسیار بیشتر شده است.
داستان بازی در ادامهی قسمت اول است و گفتن کوچکترین حرفی از آن وقایع نسخه بازی قبلی را لو خواهد داد.
با این حال و پس از محقق شدن آرزوی فی، کریتوس و آترئوس برای رگناروک آماده میشوند و خدای جنگ بهتر از همه میداند که راهی برای فرار از این جنگ و رسیدن به آرامش وجود ندارد. بازی داستانی پرجزئیات را استادانه روایت میکند و پرداخت مناسبی به همه کاراکترها دارد؛ پرداختی که به لطف بازیگرانی ماهر محقق شده است.
گیمپلی و در رأس آن کامبت بازی، بسیار بهتر، پختهتر و جذابتر از قبل شده است و مبارزات بازی مهیج، سریع و لذتبخش هستند. یکی از انتقاداتی که بازی گاد آف وار ۲۰۱۸ وارد میشد، کمبود و تنوع پایین باسفایتهای آن بود؛ مشکلی که در رگناروک رفع شده و آنقدر باسهای متفاوت با شیوه مبارزاتی مختلف در بازی میبیند که هیچوقت برای شما تکراری نخواهد شد.
رگناروک همچنین میزبان برخی از حماسیترین و بهترین لحظات کلی سری میباشد که بعید است از یاد کسی برود. برخلاف بازی اول که تنها میتوانستید به چند سرزمین محدود سفر کنید، رگناروک اجازه حضور در هر ۹ قلمرو نورث را به شما میدهد و سرزمینهایی همچون آسگارد و نیفلهایم و یوتوننایم در بازی قابل دسترسی هستند.
مأموریتهای فرعی نیز به مانند گذشته عالی طراحی شده و پاداشهای خوبی را برای گیمر به ارمغان میاروند. گرافیک فنی و هنری بازی خارقالعاده هستند و حتی در مواقعی گیمر را به بهت فرو میبرد. کارگردانی کاتسینهای بازی نیز عالی کار شده و اریک ویلیامز در قامت کارگردان این نسخه کاری کرده که خلاء کوری بارلوگ بههیچوجه احساس نشود. «گاد آف وار: رگناروک» بدونشک از بهترین بازی های چندسال اخیر است و تجربهای میباشد که در تجربه آن حتی لحظهای نباید تردید کنید.
بازی Marvel’s Spider-Man
استودیو سازنده: اینسامنیاک گیمز
تاریخ انتشار: ۷ سپتامبر ۲۰۱۸
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۸۷
اسپایدرمن بدون شک یکی از محبوبترین شخصیتهای ابرقهرمانی و بیتردید پرطرفدارترین کاراکتر مارول است. کاراکتری که فیلمها و بازی های گوناگونی بر اساس آن ساخته شده است و حضورش در هر محصولی میتواند فروش آن را تضمین کند. در سال ۲۰۱۶ سونی از حق امتیاز بازی اسپایدرمن که در اختیارش قرار گرفته بود استفاده و از بازی Marvel’s Spider-Man رونمایی کرد؛ بازی که قرار بود عظیمترین پروژه ساخته شده از روی این کاراکتر باشد. دو سال بعد بازی عرضه شد و اینسامنیاک گیمز علاوه بر عمل به وعدههای خود، بهترین اثر خلق شده بر مبنای مرد عنکبوتی را خلق کرد. بازی جهان بزرگی دارد و نیویورک Marvel’s Spider-Man با بالاترین دقت و وسواس ممکن خلق شده است. داستان بازی هشت سال پس از تبدیل پیتر پارکر به مرد عنکبوتی روایت میشود و نیویورک دوباره در خطری جدی قرار گرفته و توسط آنتاگونیستهای معروف جهان مارول، مورد تهدید واقع شده است.
حال پیتر به کمک مری جین و مایلز مورالز باید به جنگ الکترو، راینو، اسکورپیون و دکتر اختاپوس برود. داستان بازی ریتم خوبی دارد، دیالوگنویسیهایش هوشمندانه است و لحظات تأثیرگذار و احساسی زیادی را در خود جایداده است.
سیستم مبارزاتی بازی که از سری بازی های بتمن آرکام الهامبرداری شده بسیار سریع و هیجانانگیز است و این هیجان با ترکیب گجتهای منحصربهفرد اسپایدرمن به اوج خود میرسد. سیستم تارزنی در بازی پلی استیشن هم بسیار روان کار شده و شاهد انیمیشنهای جالبی در هنگام پرواز در میان ساختمانهای شهر هستیم. گرافیک فنی و بصری بازی نیز کیفیت قابلقبولی دارد و این موارد بهعلاوهٔ موسیقی شنیدنی و نقشآفرینیهای عالی جذابیت بازی را دوچندان کرده است. هرچند که بازی عاری از نقطهضعف هم نیست و طراحی مراحل فرعی همینطور و عدم پویایی شهر ممکن است پس از مدتی برای شما آزاردهنده شود، اما Marvel’s Spider-Man بهقدری سرگرمکننده است که مطمئناً در طول تجربه آن به هیچچیز جزء نجات نیویورک از دست دشمنان فکر نخواهید کرد.
بازی Ghost of Tsushima
استودیو سازنده: ساکرپانچ
تاریخ انتشار: ۱۷ جولای ۲۰۲۰
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۸۳
رؤیای سامورایی شدن و هدایت کاتانا به بدن دشمنان، همیشه با ما بوده و بازی های فراوانی با این موضوع ساخته شدهاند؛ اما هیچکدام نتوانستند به سطحی از کیفیت برسند که در یادها ماندگار شوند. اما ساکرپانچ بهعنوان یک استودیو آمریکایی و زیر نظر سونی، تصمیم گرفت تا بازی با محوریت ساموراییها و درباره تاریخ ژاپن بسازد؛ عنوانی که حتی تحسین مردم بومی این کشور و افراد صاحبسبک این ژانر را در پی داشت. اختتامیه سونی در نسل هشتم با Ghost of Tsushima به بهترین شکل رقم خورد و پایانی دلپذیری همچون این بازی، قدرت سونی در خلق عناوین انحصاری و داستانمحور را بار دیگر ثابت کرد. داستان بازی گوست آف سوشیما درباره یک سامورایی شکستخورده به نام جین ساکای است؛ فردی معمولی که هیچ توانایی غیرانسانی ندارد و همین مورد باعث همزادپنداری گیمر با او میشود.
ساکای پس از حمله مغولها به جزیره سوشیما و به اسارت در آمدن عمویش که او را بزرگ کرده، تصمیم میگیرد به آنها حمله کند.
اما جین متوجه میشود که روشهای سامورایی برای شکست مغولها جواب نمیدهد و قهرمان ما برای شکست دشمنان باید به روشی روی بیاورد که دقیقاً در مقابل آموزههای سامورایی قرار میگیرد؛ روشی که او را تبدیل به شبح سوشیما میکند. بازی از داستان بسیار خوبی بهره میبرد و گیمر را تا انتها به دنبال خود میکشاند. جهانی که ساکرپانچ در آخرین بازی خود خلق کرده بهقدری زیبا است که دوست دارید با اسب خود در آن قدم بزنید و محو تماشای آن شوید.
گیمپلی بازی روندی درگیرکننده دارد و بسیار جذاب کار شده است. مکانیکها و المانهای مختلف بازی به خوبی در یکدیگر پیچ شدهاند و همین باعث ایجاد حس غوطهوری در گیمر میشود. شما در بازی پلی استیشن گوست آف سوشیما میتوانید به دو روش مستقیم یا مخفیکاری دشمنان را از راه بردارید که هرکدام ویژگیها و جذابیتهای خاص خودشان را دارند.
مراحل اصلی بازی از طراحی خوبی بهره میبرند و افتادن به ورطهٔ تکرار بههیچوجه دربارهٔ آنها صدق نمیکند.
اما چیزی که گوست آف سوشیما را به یک بازی جهان باز معرکه تبدیل میکند، مراحل فرعی و توجهی است که سازندگان به آن داشتهاند.
مراحل فرعی گوست آف سوشیما بهقدری باکیفیت طراحی شدهاند و آنچنان سناریونویسیهای قدرتمندی دارند که دوست دارید قبل از مراحل اصلی به سراغ آنها بروید. به مانند آثار نقشآفرینی شما میتوانید سلاحها، لباسها و ظاهر جین را تغییر و مهارتهای مختلف او را ارتقا دهید.
گرافیک فنی و مخصوصاً هنری بازی به معنی واقعی کلمه مسحورکننده است و به لطف قابلیت فوتومود پر جزئیات بازی، دوست دارید عکسهای بسیاری را ثبت کنید. بازی همچنین از یک حالت به نام «کوروساوا مود» نیز بهره میبرد که بازی را به شکل فیلمهای این کارگردان بزرگ ژاپنی به تصویر میکشد.
بازی The last of Us Part I
استودیو سازنده: ناتیداگ
تاریخ انتشار: ۲ سپتامبر ۲۰۲۲
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۸۸
سال ۲۰۱۳ بود که یکی از مهمترین بازی های تاریخ صنعت ویدیوگیم عرضه شد و داستانگویی در این مدیوم را به سطح والاتری ارتقا داد. The Last of US آنقدر اتفاق مهمی بود که نهتنها ورق را در آخرین هفتههای نسل هفتم به نفع سونی و پلی استیشن ۳ برگرداند، بلکه قابلیتهای مدیوم بازی را به ورای مرزهای آن صادر کرد و باعث شد افراد بیشتری آن را جدی بگیرند. حال در سال ۲۰۲۲ و ۹ سال پس از عرضه بازی، سونی و استودیو ناتیداگ تصمیم گرفتند نسخه ریمیک بازی را به صورت انحصاری برای کنسول PS5 و همینطور PC منتشر کنند. اتفاقی که در وهله اول تعجب بسیاری از افراد دنبالکننده اخبار ویدیوگیم را برانگیخت و آنها معتقد بودند بازیای که نسخه ریمستر آن نیز برای PS4 عرضه شده بود و هنوز هم گرافیک آن از بسیاری از عناوین روز بالاتر است، نیازی به بازسازی مجدد ندارد.
اما بااینوجود نسخه بازسازیشده بازی عرضه شد و توانست بازی اول را با گرافیک، انیمیشنها، بافتها و کیفیت قسمت دوم The Last of Us منتشر کند.
پخش شدن سریال The Last of US و همینطور رشد محبوبیت این فرنچایز در طول ۹ سال گذشته موجب گشت که بازی The Last of Us Part I حتی با وجود قیمت ۷۰ دلاری نیز فروش بسیار خوبی را تجربه کند. بازی The Last of Us اما قله داستانگویی در ویدیوگیم و اوج هنر بازیسازی استودیو ناتیداگ است. The Last of Us عنوانی است که تمامی المانهای آن بهگونهای در یکدیگر ذوب شدهاند و همهٔ مکانیکهای آن بهقدری به قدری بهاندازه و درست کار میکنند که بازی را نمیتوان با صفتی جزء بینقص تعریف کرد.
The Last of Us داستانی درباره عشق تعریف میکند؛ از اینکه این تنها حس معنوی دنیا عمیقاً چیز خشونتباری است؛
داستان مردی که در هنگام وقوع آخرالزمان دختر کوچک خود را به بدترین شکل و در جلوی چشمان خودش از دست میدهد و حال و پس از گذشت ۲۰ سال از آن اتفاق، خود را به موجودی تبدیل کرده که شاید نفس بکشد؛ اما دیگر زندگی نمیکند.
صحبت دربارهٔ داستان بازی، ظرافتهای روایت آن و هنر نویسندگی نیل دراکمن خود به مقالهای مفصل و جدا نیاز دارد؛ اما همینقدر بدانید که قصه بازی آنقدر فوقالعاده است که هرگز نمیتوانید آن را فراموش کنید. به این داستان باید گیمپلی واقعگرایانه و درعینحال سرگرمکننده، گرافیک فنی و هنری خیرهکننده، کارگردانی استادانه، صداپیشگی و اکتینگهای بینظیر، انیمیشنهای باورنکردنی و موسیقیهای جاودانه گوستاوو سانتائولایا را نیز اضافه کرد.
تمام این موارد باعث شده که The Last of Us تبدیل به یکی از بهترین بازی های تاریخ این صنعت و منبع الهام بسیاری از آثار بعد از خود شود. پس با تمام این تفاسیر اگر بازی اصلی را تجربه نکردهاید یا حتی ساعتها در جهان پسا آخرالزمانی آن وقت گذراندهاید، باز هم ریمیک The Last of Us Part I را از دست ندهید.
بازی Shadow of the Colossus
استودیو سازنده: تیم ICO، بلوپوینت، ژاپن استودیو
تاریخ انتشار: ۶ فوریه ۲۰۱۸
میانگین امتیازات در متاکریتیک: ۹۱
Shadow of the Colossus بیشتر از اینکه یک بازی پلی استیشن یا عناونی خلق شده برای سرگرمی باشد، یک اثر هنری است. یک اثر هنری که توسط شاعر صنعت گیم یعنی فومیتو اوئدا خلق شده است. Shadow of the Colossus از آن دست عناوینی است که بازیها را از یک مدیوم سرگرمی/تجاری به هنری تعاملی ارتقا میدهد و گواه بیانتها بودن پتانسیل این صنعت برای تعریف قصههایی است که در هیچ مدیوم دیگری قابل تعریف نیست.
بازی Shadow of the Colossus در ابتدا و اولینبار، سال ۲۰۰۵ و بهصورت انحصاری روانه کنسول PS2 شد و در همان زمان نیز تبدیل به اثری خاص، نوآورانه و حتی انقلابی شد و نام خود را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین بازی های تاریخ ثبت کرد.
Shadow of the Colossus یکی از آن انحصاریهایی است که در هیچجایی جزء اکوسیستم پلیاستیشن پیدا نمیشود و از آن طرف این برند نیز جایگاه و اعتبار فعلی خود را مدیون آثاری همچون آن است.
بازی Shadow of the Colossus داستانی ظاهراً ساده اما بهشدت عمیق و چندلایه دارد؛ داستانی درباره پسری که برای نجات جان یک دختر، پا به سرزمینی ممنوعه میگذارد تا در ازای کشتن ۱۶ کلوسی، دخترک را دوباره به زندگی بازگرداند. اوئدا در روایت قصه خود از اضافهگویی و زیادهگویی پرهیز میکند، به مخاطبش باج نمیدهد و برداشت و تحلیل بسیاری از فصلهای قصه را بهعهده خود گیمر و برداشت شخصی او میگذارد.
Shadow of the Colossus در خلق اتمسفری گیرا، عظیم و البته مرموز که حس تنهایی را به گیمر انتقال دهد موفق است و پرسهزنیها با آگرو (اسب شخصیت اصلی) در جهان بازی و کشف نقاط مختلف نقشه را به المانی که اکثر زمان گیمپلی را شکل میدهد تبدیل میکند؛ المانی که بسیار لذتبخش طراحی شده و گیمر را حتی خودخواسته نیز به این کار وا میدارد.
بهطور کلی گیمپلی بازی را میتوان اینگونه شرح داد؛ پرسه در جهان بازی برای پیدا کردن کلوسی مدنظر، پیدا کردن او و فهمیدن نقاط ضعف منحصر بهفردش و درنهایت شکست دادن و بازگشت به عبادتگاه اصلی جهان بازی.
هرکدام از کلوسیهای بازی طراحی فوقالعاده زیبا و البته معنیداری دارند و همین مورد موجب شده که Shadow of the Colossus یکی از بهترین کارگردانی/گرافیکهای هنری را در کل تاریخ صنعت/هنر ویدیوگیم داشته باشد. بیانصافی است اگر از بازی و اهمیت آن بگوییم و به موسیقیهای حماسی و گوشنواز کا اوتانی اشاره نکنیم؛ موسیقیهایی که با ترکیب با دیگر المانهای بازی و پخش شدنشان در هنگام مبارزات، روح شما را از بند کالبدتان جدا و زیباترین لحظات عمر ویدیوگیمی شما را خلق میکنند.
استودیو بلوپوینت با بازسازی دقیق و وفادار بازی، یکی از گرانقدرترین آثار تولید شده در این مدیوم را به خوبی برای نسل جدید گیمرها قابل دسترس میکند و هوادارن قدیمی بازی را نیز به تحسین وا میدارد. در مجموع Shadow of the Colossus عنوانی است که اگر با پرسش «آیا بازی های ویدیویی هنر محسوب میشوند؟» گلاویز هستید، باید آن را تجربه کنید.