امروزه با رشد چشمگیر تکنولوژی و نقش تاثیرگذار هوش مصنوعی در ساده سازی انجام کارهای روزمره، بسیاری افراد نگران جایگزینی آن به جای نیروی انسانی هستند. این طور گمان میشود که با بکارگیری هوش مصنوعی، امنیت شغلی بسیاری از افراد به خطر بیفتد. چرا که به این وسیله راندمان بیشتر و خطای کمتر در انجام کارها را به ارمغان می آید. گرچه ممکن است این ادعا تا حدی صحیح باشد، اما باید توجه داشت که این تکنولوژی جدید نمیتواند جای انسان را برای انجام کلیه امور بطور کامل بگیرد و بدون هیچ دخالت انسانی به انجام کاری بپردازد.
در کل، هوش مصنوعی و هوش انسانی دو نوع هوش متفاوت هستند و هر یک برای برخی وظایف بهتر از دیگری عمل میکنند.
تفاوت های هوش انسانی و هوش مصنوعی:
این دو نوع هوش در بسیاری از جنبهها با یکدیگر متفاوت هستند. در ادامه به بررسی برخی از این تفاوت ها میپردازیم:
۱٫ یادگیری:
انسانها با استفاده از تجربیات قبلی، روابط بین مفاهیم را درک کرده و در نتیجه به یادگیریهای جدیدی میرسند. حال آن که، هوش مصنوعی با استفاده از الگوریتمهای یادگیری و دادههای آموزشی به صورت خودکار و بدون نیاز به تجربه قبلی، به حل مسائل می پردازد. پروسه یادگیری در این دو نوع هوش هم از نظر روش و هم از نظر فرآیند متفاوت هستند.
در هوش انسانی، یادگیری از طریق تجربههای گذشته، شناسایی الگوها و علائم، و توجه به جزئیات صورت میگیرد. انسانها با مشاهده، توانایی شناسایی الگوهای موجود را دارند و از این طریق یاد میگیرند. مثلاً، یک کودک با دیدن تصاویر مختلف از اشیا، نامهایی مانند «ماشین»، «پرنده» و «گربه» را فرا میگیرد. در واقع، انسان با توجه به تجربیات قبلی، الگوهای مشترک این اشیا را میشناسد و یاد میگیرد.
در هوش مصنوعی، یادگیری از طریق الگوریتمهای ریاضی و استفاده از دادههای آموزشی انجام میشود. این الگوریتمها با استفاده از دادهها میتوانند مسائل را به صورت خودکار و بهینه حل کنند. برای مثال، در یادگیری ماشین، الگوریتمها با استفاده از دادههای آموزشی، الگوها و قوانین موجود در دادهها را استخراج میکنند و با استفاده از این الگوها به مسئله پاسخ میدهند.
در واقع، یادگیری در هوش مصنوعی بر پایه دادههای آموزشی و الگوریتمهای مشخص است و تنها به صورت محدود میتواند به شرایط جدید و تغییرات واکنش نشان دهد. در مجموع، هوش انسانی و هوش مصنوعی روشهای متفاوتی برای یادگیری دارند.
۲٫ انعطاف پذیری:
هوش مصنوعی در برخی وظایف خاص میتواند بهتر از انسانها عمل کند، اما در مقابل، نسبت به انسانها در انعطاف پذیری و تطبیق با موقعیتهای جدید، محدودیت دارد.
انعطاف پذیری (Flexibility) یکی از مهمترین ویژگیهای هوش انسانی است که به انسانها اجازه میدهد با شرایط مختلفی که در طول زمان پیش میآیند، تطبیق پیدا کنند. این انعطاف پذیری برای انجام کارهای متنوع در زندگی روزمره بسیار حیاتی است. این ویژگی، موفقیت در مقابل چالشها و مشکلات پیش روی انسان را مقدور می سازد.
حال آن که هوش مصنوعی نمیتواند به خوبی انسان نسبت به شرایط جدید و تغییرات واکنش نشان دهد. در واقع، هوش مصنوعی بر اساس الگوریتمهای ثابت و قوانین محاسباتی که برای حل مسائل خاصی طراحی شدهاند، عمل میکند. در نتیجه اگر با شرایطی مواجه شود که در دادههای آموزشی و الگوریتم محاسباتی موجود نباشد، ممکن است به درستی عمل نکند.
به عنوان مثال، یک سیستم هوشمند که برای تشخیص چهره آموزش داده شده است، میتواند چهرههایی را که در دادههای آموزشی آن وجود دارد، به درستی تشخیص دهد. اما اگر با یک چهره جدید روبرو شود که در دادههای آموزشی موجود نیست، ممکن است نتواند آن را به درستی تشخیص دهد. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی به دلیل نبود انعطاف پذیری مانند هوش انسانی، در برخی موارد نیازمند به ورود دادههای جدید و آموزش مجدد است تا بتواند به شرایط جدید و تغییرات واکنش نشان دهد.
در کل، انعطاف پذیری در هوش انسانی به دلیل قابلیت تطبیق شرایط جدید با تجربههای قبلی، موجب موفقیت در مواجهه با موقعیت های جدید میگردد. در حالی که در سیستم های هوشمند به دلیل اتکا بر قوانین و الگوریتمهای محاسباتی ثابت، در موقعیت های از پیش تعیین نشده، محدودیتهایی وجود دارد.
۳٫ خلاقیت:
انسانها قادر به ایجاد ایدههای خلاقانه و جدید هستند، در حالی که هوش مصنوعی تنها میتواند با الگوریتمهای ثابت و دادههای آموزشی موجود، به مسائل پاسخ دهد.
خلاقیت (Creativity) یکی از ویژگیهای برجسته در انسان هاست که به آنها اجازه میدهد به راهحلهایی جدید برای مسائل پیچیده برسند. به این ترتیب با مطرح کردن ایدههای نوآورانه، انسان ها به برنامهریزی و تصمیمگیریهای بهتر و پیشرفتهتر در موارد مختلف، از جمله علوم، هنر و فناوری می پردازند.
اما در هوش مصنوعی، به دلیل عدم تشابه با انسان، ایجاد ایده های نوآورانه با محدودیت های بسیاری روبروست. در واقع، عملکرد آن بر اساس الگوریتمهای ثابت و قوانین محاسباتی که برای حل مسائل خاصی طراحی شدهاند. بنابراین، اگر با مسئلهای مواجه شود که در دادههای آموزشی و الگوریتم محاسباتی موجود نباشد، قادر به تولید راهحل خلاقانه برای آن نخواهد بود. به عنوان مثال، یک سیستم هوشمند که برای سرودن شعر آموزش داده شده، میتواند شعرهایی را که در دادههای آموزشی آن وجود دارد، تولید کند. اما نمیتواند شعری با قالب و مضمونی جدید و خلاقانه بسراید که قبلاً در دادههای آموزشی آن وجود نداشته باشد.
در کل، خلاقیت در هوش انسانی به دلیل داشتن توانایی در تولید ایدههای جدید و نوآورانه است. در حالی که هوش مصنوعی به دلیل نحوه و اساس عملکردش، در تولید ایده های خلاقانه دارای محدودیت است.
۴٫ عواطف و اخلاق:
انسانها قادر به احساس عواطف و درک اخلاق هستند، در حالی که هوش مصنوعی این توانایی را ندارد و تنها قادر به تفسیر دادههای ورودی خود است.
عواطف (Emotions) و اخلاق (Morality) دو ویژگی مهمی هستند که به انسانها اجازه میدهند رفتارهای خود را تحت کنترل داشته و با دیگران به طور موثر ارتباط برقرار کنند. عواطف به انسانها امکان میدهند که احساسات خود را درک کنند و با مسائلی مانند خشم، ترس، شادی و غم روبرو شوند. اخلاق به انسانها امکان میدهد تا از دیدگاه اخلاقی رفتارهای خود و دیگران بسنجند و تصمیمات صحیح و مناسبی بگیرند.
اما در هوش مصنوعی، این ویژگیها به صورت طبیعی وجود ندارند. این هوش قادر به شناخت و تحلیل احساسات انسانی است، اما نمی تواند احساساتی مانند خشم، ترس یا عشق را تجربه کند. به همین دلیل نمیتواند به صورت اخلاقی به مسائل بپردازد و تصمیمات اخلاقی بگیرد. بلکه تنها میتواند بر اساس قوانین و الگوریتمهای ثابت، رفتارهای مشخصی را در پاسخ به ورودیهای مشخصی، از خود بروز دهد.
به عنوان مثال، یک سامانه هوشمند که برای تشخیص جرم و جنایت استفاده میشود، میتواند با استفاده از الگوریتمهای مختلف و با توجه به دادههای موجود، تصمیم گیری لازم برای شناسایی فرد مجرم را انجام دهد. اما نمیتواند بر اساس اخلاقیات، تصمیم گیری کند که آیا باید فردی را که جرمی مرتکب شده، محکوم کند یا خیر.
در کل، در هوش انسانی، عواطف و اخلاق به عنوان ویژگیهای ذاتی و اساسی انسان وجود دارند. اما در دیگری، این ویژگیها به صورت مستقل و طبیعی وجود ندارند و به عنوان ویژگیهایی که بر اساس الگوریتمها و قوانین محاسباتی تعریف شدهاند، عمل میکنند.
۵٫ تصمیم گیری:
انسانها با توجه به تجربیات گذشته و ارزیابی دقیق موقعیت، تصمیمگیری میکنند، در حالی که هوش مصنوعی تصمیمات خود را بر اساس الگوریتمهای ثابت و دادههای ورودی اتخاذ میکند و نمیتواند به صورت انعطافپذیر به موقعیتهای جدید و تغییرات واکنش نشان دهد.
تصمیمگیری یکی از عملکردهای مهم هوش انسانی است که به افراد امکان میدهد تا با توجه به اطلاعات موجود، مسائل را تحلیل و ارزیابی کرده و تصمیمات مناسب بگیرند. در انسانها، تصمیمگیری بر اساس تجربههای گذشته، احساسات، ارزشها، اهداف و دیدگاههای شخصی انجام میشود. انسانها ممکن است احساسات را در نظر بگیرند و گاهی قوانین و رویههای موجود را نادیده بگیرند تا تصمیماتی بگیرند که به نظرشان درست و منطقی میآید. همچنین، افراد ممکن است تصمیمات خود را بر اساس دیدگاهها و ارزشهایی که در طول زندگی کسب کردهاند، اتخاذ کنند.
اما در هوش مصنوعی، تصمیمگیری بر اساس قوانین و الگوریتمهای محاسباتی و دادههایی که در طول زمان جمعآوری شدهاند، صورت میگیرد. برای اینکه هوش مصنوعی بتواند تصمیمات مناسبی بگیرد، لازم است که الگوریتمهای محاسباتی و دادههای مربوط به مسئله بهطور دقیق و کامل در اختیار آن قرار گیرد. به عنوان مثال، یک سیستم هوشمند که برای تصمیمگیری در بورس استفاده میشود، با توجه به دادههای مربوط به بازار و قوانین و الگوریتمهای مرتبط، تصمیم میگیرد که آیا باید سهمی را خریداری کند یا نه.
در کل، تفاوت تصمیمگیری بین هوش انسانی و هوش مصنوعی در این است که در اولی، تصمیمگیری بر اساس تجربههای گذشته، احساسات و دیدگاههای شخصی انجام میشود، اما در دومی، تصمیمگیری بر اساس قوانین و الگوریتمهای محاسباتی صورت میگیرد.
مشاغلی که هوش مصنوعی میتواند بر عهده گیرد:
در حال حاضر، هوش مصنوعی در بسیاری از زمینهها نقشهای مهمی را ایفا میکند. این ابزار به دلیل قابلیتهای خود، به تدریج در برخی از وظایف بهتر از انسانها عمل میکند. به عنوان مثال، در بسیاری از زمینههای پزشکی، تکنولوژی های جدید میتوانند در تشخیص بیماریها و ارائه بهترین روش درمان، بهتر از انسانها عمل کند.
علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند در برخی وظایف مشابه انسانها عمل کند. این وظایف شامل پاسخ به سوالات، ترجمه متون و گفتار، تشخیص تصاویر، بهبود کیفیت تصاویر وغیره میباشند. همچنین، در بسیاری از زمینههای صنعتی و تجاری، این هوش میتواند به جای انسانها در برخی وظایف تکراری و خسته کننده بکار رود. از جمله این کارها در حوزه صنعت میتوان به خط تولید کارخانجات، کنترل کیفیت و برنامه ریزی تولیداشاره کرد.
در چنین مشاغلی، جایگزینی با انسان بهراحتی انجام میشود. چرا که یک سیستم هوشمند میتواند بدون نیاز به حقوق و استراحت، کار انسان را انجام دهد. عاری بودن از خطا از ویژگی های مطلوب بکارگیری تکنولوژی های جدید در انجام کارهاست که موجب استقبال روزافزون کارفرمایان میگردد.
از دیگر مشاغلی که بهواسطه تکامل تواناییهای هوش مصنوعی میتوانند بطور کامل توسط آن انجام گیرند، میتوان به این موارد اشاره کرد: صندوقداری، حسابداری، رانندگی، مراکز ارائه خدمات تلفنی به مشتریان، معلمی و وکالت، پزشکی، فروش، کشاورزی و کلیه مشاغل در حوزه امنیت اشاره نمود.
مشاغلی که هوش مصنوعی نمیتواند بر عهده گیرد:
این درست است که هوش مصنوعی در آینده میتواند به جای انسانها عهده دار برخی وظایف گردد. ولی به هر حال هیچگاه نمیتواند به جای انسانها در تمامی زمینهها قرار بگیرد و همچنان برای بسیاری از وظایف نیاز به انسانها وجود دارد. برخی از کارها تنها از عهده انسان برمیآید و هوش مصنوعی چه در زمان کنونی و چه در آینده قادر به انجام آنها نیست. برای مثال، در زمینههایی که نیاز به خلاقیت، تفکر استراتژیک و تصمیمگیریهای پیچیده دارند، هیچ سیستم هوشمندی به تنهایی نمیتواند به جای انسان قرار بگیرد.
بنابراین در نهایت امکان جایگزینی انسان با هوش مصنوعی به صفر میرسد. در واقع سیستم های هوشمند در انجام امور عمدتا نقش مکمل و نه جاگزین را ایفا می نماید.
از جمله مشاغلی که برای انجام نیاز به خلاقیت انسان دارند، عبارتند از روانشناسی، محتوانویسی، برنامهنویسی، آهنگسازی، طراحی گرافیک و بازاریابی و مشابه آن ها. به عنوان مثال در مورد محتوا نویسی، چتباتها از یکسری مدلهای زبانی استفاده میکنند که از حجم گستردهای از دادهها برای ایجاد عباراتی شبیه به عبارات نوشتهشده توسط انسان استفاده میکنند. اما چنین متن هایی معمولا فاقد توانایی انتقال یک حس خاص به خواننده هستند که در نهایت منجر به کسالت خواننده میگردند. البته چنین ابزاری برای سرعت بخشیدن به تولید محتوای متنی بسیار مناسب است ولی هرگز نمیتواند به تنهایی برای این منظور بکار رود.
نتیجه گیری:
به طور کلی، هوش مصنوعی از بسیاری از ویژگیهای انسانی مانند خلاقیت و همدلی برخوردار نیست. بهترین عملکرد سیستمهای هوشمند در انجام کارهای تکراری و ساده با دقت بالاست، که در این زمینهها نسبت به نیروی انسانی برتری دارند و میتوانند جایگزین انسان شوند. البته با توجه به پیشرفتهای چشمگیر در این حوزه، میتوان از هوش مصنوعی در برخی از کارهای خلاقانه نیز استفاده کرد، اما احتمال جایگزینی کامل آن با انسان حتی در آینده نیز بسیار کم است. در نهایت، این انسان است که تصمیم میگیرد به چه شکل و تا چه اندازه از خدمات سیستمهای هوشمند در کار خود استفاده کند.
تجربه نشان میدهد که شناخت کامل از هر وسیله و فرآیند استفاده از آن میتواند منجر به استفاده صحیح و اصولی از امکانات موجود شود. بنابراین، آگاهی و کسب دانش در مورد هوش مصنوعی بهترین توصیهای است که در حال حاضر میتوانیم به شما ارائه دهیم.